ادبیات علمی- تخیلی
هدف از نگارش این مقاله بررسی جایگاه ادبیات علمی- تخیلی در گستره ادبیات داستانی بعد از سال 1357 است.
تعاریف گوناگونی از ادبیات علمی -تخیلی وجود دارد.
مضامین و عناصر داستانهای علمی- تخیلی
مهمترین عناصر و مضامین مطرح در ادبیات علمی- تخیلی:
1- سفر در زمان
2- سفر در فضا و سیارات و کهکشانهای دیگر
3- سفر در زمان و فضا
4- سفر به ابعاد دیگر
5- داستانهای آرمانشهری، ضد آرمانشهری و زمانشهری
6- روباتها
7- جنگهای فضایی
8- خلق یا اکتشاف دنیاهای جدید
9- زمینگونهسازی
10- موجودات بیگانه یا فضایی در انواع هوشمند یا غیرهوشمند، جانوری، گیاهی، متخاصم، دوست یا بیاعتنا
11- اصلاح و تغییر ژنتیکی
12- اَبَرانسانها
13- نیروهای ویژه انسانی مانند تلهپاتی، روحی و …
14- علوم فضایی، اخترشناسی
15- سفینههای فضایی
16- اسلحههای پرتویی، غیرمتعارف و نو
17- مبارزه علمی با بلایا و جبرهای طبیعی
18- حکومت واحد جهانی
19- ارائه پیشنهادهای علمی غیرمتعارف مانند آسانسور فضایی و …
20- مسکونیسازی سیارههای دیگر
21- ایستگاههای فضایی
22- نخستین تماس و برخورد با موجودات فضایی و چگونگی آن
و …
تعداد عناصر و مواد داستانی علمی- تخیلی بسیار زیاد و متنوع است و با ظهور هر نویسنده مبتکر جدید بر تعداد آن افزوده میشود. ما در اینجا فقط به موارد عمده، اشاره کردیم. البته لازم به ذکر است که در رمانها، اغلب از ترکیبی از تعدادی از عناصر فوق استفاده میشود.
شروع ادبیات علمی- تخیلی در ایران
همه علاقهمندان به این شاخه ادبی و کسانی که موجودیت و ارزش این شاخه ادبی را به رسمیت نمیشناسند و آن را حتی مضر هم میدانند، درباره زمان و چگونگی ظهور و رشد ادبیات علمی- تخیلی در ایران، اشتراک نظر دارند. آنها معتقدند ادبیات علمی- تخیلی از پنج یا در نهایت شش دهه پیش با ترجمه آثار ژول ورن وارد ایران شد و با استقبال جوانان و نیاز روزافزون بازار به اینگونه کتابها و داستانها باعث افزایش ترجمه چنین داستانهایی شد. آنها نیز مانند کارشناسان و منتقدان غربی بر این باورند که ادبیات علمی- تخیلی جدید در اواخر قرن هجدهم میلادی در اروپا متولد شده و در آمریکا رشد یافته است و در ایران هیچ سابقه و ریشهای ندارد و وارداتی است. در اینجاست که آنها به دو دسته تقسیم میشوند. عدهای به آن علاقهمند شده و خواهان واردات بیشتر هستند و عدهای دیگر با نگرانی خواستار توقف واردات و تعطیلی این شاخه ادبی هستند و انواع و اقسام برچسبها، که گاه هیچ ربطی به نقد ادبی ندارند، بر آن میزنند.
ولی آیا به راستی این گمان صحیح است؟ آیا ادبیان ایران کهن و چه ادبیات معاصر پارسی با آنچه که امروز ادبیات علمی- تخیلی نامیده میشود، بیگانه است؟
با کمی تحقیق و تفکر به راحتی و با اطمینان خاطر میتوان گفت که این گمان، اشتباه و خطاست. بروز چنین اشتباهی ناشی از دو دلیل مهم است. نخست عدم آشنایی و شناخت محتوایی از ادبیات علمی- تخیلی و دیگر نادیدهگرفتن موقعیت زمانی و مکانی نویسندگان و زمان نگارش داستانها.
اگر با دو ابزار فوق به ادبیات کهن و معاصر پارسی رجوع کنیم، میتوانیم تعداد زیادی داستان علمی- تخیلی بیابیم البته بدون آنکه چنین نامی بر خود داشته باشند. از جمله داستان پرواز کیکاووس و جام جم در شاهنامه فردوسی و داستان حیبنیقظان که به وسیله چند نویسنده از جمله ابنسینا نوشته شده است.
اینگونه داستانها با پیشرفت علوم تجربی در دنیای اسلام ظهور و بروز یافتند و رشد کردند و با رکود و نزول آن، به خاموشی گراییدند. تا همین پنجاه یا شصت سال پیش و از حدود نیم قرن پیش که ایرانیان بار دیگر به فراگیری علم روی آوردند، زمینه برای ظهور داستانهای علمی- تخیلی نیز فراهم شد. با توجه به اینکه حیات ادبیات علمی- تخیلی وابسته به حیات و گسترش و پیشرفت علم است، ورود و ظهور مجدد اینگونه داستانها همگام با پیشرفت علم در ایران، همراه و اجتنابناپذیر شد. پس در واقع در ایران آنچه بر این شاخه ادبی رفته است، انقطاع یا گسستگی تاریخی است، نه عدم وجود سابقه تاریخی.
ظهور داستانهای علمی- تخیلی جدید در ایران
به این ترتیب ادبیات علمی- تخیلی گرچه پیش از انقلاب و طی دوران سهساله ظاهر شد، اما وجودش بیشتر مدیون فیلم و سینما بود و به لحاظ ادبی نه به یک جریان تبدیل شد و نه چیزی برای نقد و بررسی داشت و در این زمینه نه مجلهای چاپ میشد و نه انجمن یا کانون وجود داشت، حتی مترجم یا نویسندهای که به طور تخصصی در این زمینه کار کند، وجود نداشت.
تحولات ادبیات علمی- تخیلی پس ازسال 1357
یکی دو سال پس از انقلاب و در پی وقفهای کوتاه، بار دیگر ترجمه داستانها و رمانهای علمی- تخیلی با حرکتی آهسته شروع شد. مترجمان –که تعدادشان کم بود- جسته و گریخته کتابهایی از آرتور سی.کلارک و ایزاک آسیموف را ترجمه کردند. به این ترتیب تا چند سال، سالی 2 تا 5 عنوان کتاب علمی- تخیلی ترجمه و منتشر میشدند.
حرکت پسندیده و موثر دیگر، اقدام مجله «دانشمند» بود که افزون بر چاپ ویژهنامه علمی- تخیلی، چند داستان کوتاه علمی- تخیلی ترجمهای را نیز به چاپ رساند.
اما تحول اساسی از حدود نیمه دوم دهه 60 پیش آغاز شد، زمانیکه تعدادی از همان جوانان علاقهمند به داستانها و فیلمهای علمی- تخیلی به طور جدی به کار ترجمه اینگونه کتابها همت گماشتند و اغلب به یک یا دو کار بسنده نکردند. ناشران نیز که با موج علاقه نوجوانان و جوانان به این شاخه ادبی روبهرو شده بودند، به نشر آثار ترجمه آنان پرداختند.
تعدادی از این مترجمان عبارتند از: پیمان اسماعیلیان خامنه، محمد قصاع، ناصر بلیغ، حسین ابراهیمی (الوند)، هوشنگ غیاثی، حسن اصغری و شهریار بهترین.
البته مترجمان دیگر هم هستند که یک یا دو کار ارائه دادهاند اما معرفی تمام آنها در این مختصر امکانپذیر نیست. در همین زمینه، مهمترین ناشران عبارتند از: نشر افق، شقایق، نقطه، پاسارگاد و مرکز چاپ و نشر بنیاد. بعضی ناشران نیز یک یا دو کار علمی- تخیلی به چاپ رساندهاند، ولی نه به صورت حرفهای و تخصصی.
نفاط ضعف روند رشد ادبیات علمی- تخیلی
اندیشه و جریان رشد ادبیات علمی- تخیلی در ایران دچار سه نقطهضعف اساسی نیز هست:
الف- عدم وجود انجمن یا کانون و مجله کاغذی ویژه این شاخه ادبی.
ب- کمبود آثار تألیفی، ظهور و رشد ادبیات علمی- تخیلی جدید، چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، مدیون آثار ترجمهای است. با گذشت زمان، اشتیاق خوانندگان باعث رشد ترجمه کتابهای جدید علمی- تخیلی غربی شد. اما بسیار طبیعی است که نویسندگان غربی کتابهایشان را با توجه به اصول فرهنگی، فکری، اجتماعی، اخلاقی و حتی سیاسی و اعتقادی خود مینویسند و طبیعی است که گاه اصول مورد توجه آنها با فرهنگ اسلامی- ایرانی تفاوت داشته باشد.
به طور مختصر اشاره شد که در ادبیات کهن پارسی ردی قوی از داستانهای علمی- تخیلی و فانتزی (تخیلی) وجود دارد که انکارناپذیر است ولی این امر به دلیل انقطاع یا گسیختگی تاریخی نادیده گرفته میشود.
از طرفی دیگر، یکی از وظایف ادبیات علمی- تخیلی جستوجو و یافتن و پیشبینی مشکلات بشری در آیندههای دور و نزدیک و پیداکردن راهحلهای آن است که از این لحاظ ماهیتی انسانی دارد و درست به همین دلیل با دین و مذهب بیگانه نیست.
شاید مهمترین ابزار برای رفع بینشهای غلط، ارائه آثار تألیفی با مشخصات و خصوصیات فرهنگی- اعتقادی و منطبق بر افکار ایرانی- اسلامی باشد. همینجا است که با ضعف عمده این شاخه ادبی در ایران روبهرو میشویم.
با افزایش آثار علمی- تخیلی و ایمان جوانان ایرانی به توانایی و خلاقیت خود، لزوم خلق آثار تألیفی بر کارشناسان، آشکار و مسلم شد و کمکم تعدادی از نویسندگان که متوجه علاقه جوانان به این شاخه ادبی شده بودند، تلاش کردند از این قالب برای نوشتن داستان استفاده کنند، اما هیچیک از این آثار به جز پوستهای نازک، شباهتی با آنچه ادبیات علمی- تخیلی نامیده میشود، نداشت.
خوشبختانه طی 15 سال اخیر، این طلسم شکسته شد و ما شاهد انتشار تعدادی کتاب رمان و داستان کوتاه در این زمینه در مجلات بودهایم.
شاید شروع واقعی این راه را بتوان کتاب «جهش خاطرات روز بعد» نوشته محمد قصاع (نویسنده همین مقاله)، که توسط نشر البرز چاپ شد، دانست. من (قصاع) در این کتاب علاوه بر توجه به محتوایی به ادبیات علمی- تخیلی و رعایت اصول این شاخه ادبی، به اصول فرهنگی شرقی- اسلامی نیز توجه کردهام. در ضمن داستان کوتاه «تماس» این جانب نیز در مجله «ادبیات داستانی» چاپ شده است.
هنوز هیچیک از استادان محترم دانشگاهها حتی یک داستان کوتاه علمی- تخیلی به رشته تحریر درنیاوردهاند.
پ- سومین نقطه ضعف این شاخهادبی نوعی غربزدگی ضعیف است که بیشتر از ذهنیت شرطیشده و عادتی خوانندگان و مترجمان و نویسندگان برمیخیزد.
به تناسب وضعیت بد بازار کتاب در ایران، انتشار گاه و بیگاه بعضی از کتابهای علمی-تخیلی در ایران، هرگز نتوانسته است جایگاه این ژانر ادبی را به سالهای طلایی دهه 60 و اوایل دهه 70 برگرداند.
معمولا ناشران و مترجمان در این سالها بسیار کمجرأت ظاهر شدهاند و شهامت آن را نداشتهاند که به جز نویسندگانی مثل آسیموف، سی کلارک، ری بردبری، به سراغ ترجمه داستانهای دیگران بروند یا مجموعه داستانهای منتخب گلچین کنند و منتشر کنند.
خوشبختانه دنیای اینترنت تا حدی عطش دوستداران علمی تخیلی را برطرف کرده است.
منبع: یک پزشک( با تلخیص)